ای پادشاه عالم عشقت به سینه دارم / در قاب سینه ی خود عکس مدینه دارم
دارم ولایت تو ، در دل محبت تو / سر مست جام عشقم ، در شام بعثت تو . . .

شد ورد زبان ثنای قرآن / از مرحمت خدای قرآن
برپا شده جشن باشکوهی / در محفل ما برای قرآن . . .

همان احمد که سرمستان سرمد /بخوانندش ابوالقاسم محمد(ص)
محمد میم و حا ء و میم و دال است / تدارک بخش عدل و اعتدال است . . .

هزاران راز را در من نهفتی / ولی در گوش من اینگونه گفتی
ز احمد تا احد یک میم فرق است / جهانی اندراین یک میم غرق است . . .

امروز که بعثت رسول است / گردیده لب آشنای قرآن
در غار حرا نشسته احمد / نه خوانده الف نه یای قرآن . . .

ای مکه احمد آمده آغوش خود را باز کن / ای کعبه بر دور سر آن جان جان پرواز کن
ای بت ثنای مصطفی با نام حق آغاز کن / ای آفرینش یک صدا آهنگ وحدت ساز کن . . .

امشب شب غار حرا از روز روشن تر شده / امشب فضای مکه پر از جلوه ی کوثر شده
امشب جهان رشک جنان امشب زمین کوثر شده / امشب امین وحی حق نازل به پیغمبر شده
